الکسا

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

 

اعجاز علمی

 

 

سوره فاطر آیه 12» آیت الله مکارم شیرازی

دو دریا یکسان نیستند: این یکی دریایی است که آبش گوارا و شیرین و نوشیدنش خوشگوار است ، و آن یکی شور و تلخ و گلوگیر ( امّا ) از هر دو گوشتی تازه می خورید و وسایل زینتی استخراج کرده می پوشید و کشتیها را در آن می بینی که آنها را می شکافند ( و به
سوی مقصد پیش می روند ) تا از فضل خداوند بهره گیرید ، و شاید شکر ( نعمتهای او را ) بجا آورید!
» تفسیر المیزان - خلاصه
(ومایستوی البحران هذا عذب فرات سائغ شرابه و هذا ملح اجاج ومن کل تاکلون لحما طریا و تستخرجون حلیه تلبسونها وتری الفلک فیه مواخرلتبتغوا من فضله ولعلکم تشکرون ):(این دو دریا با هم یکسان نیستند، یکی شیرین و گوارا و دیگر شور وتلخ و شما از هر دوی آنها گوشت تازه گرفته ، می خوریدو اشیاء زینتی استخراج کرده ، می پوشید و کشتی ها را می بینی که در دریا آب رامی شکافند، تا شما از فضل خدا چیزی به دست آورید و شاید شکرگزار نعمتهای اوشوید.)(عذب ) یعنی آب پاکیزه و (فرات ) آبیست که سوز عطش را می شکند و خنک است . (سائغ ) یعنی آبی که از شدت گوارایی با سهولت به حلق فرو می رود. (اجاج )یعنی آب تلخ مزه و (ملح ) یعنی آب شور (لحم طری ) یعنی گوشت لطیف و تازه که منظور از آن در اینجا گوشت ماهی یا مرغان دریایی است .و مراد از (حلیه ) زینتهایی است که از دریا استخراج می کنند مانند مروارید ومرجان و انواع صدفهاهمچنانکه در جای دیگری می فرماید(یخرج منهما اللؤلؤوالمرجان (10) از آندو دریا مروارید و مرجان بیرون می آورد).معنای ظاهری آیه روشن است اما در واقع مؤمن و کافر را به دو دریای شیرین وشور مثال می زند و یکسان نبودن آنها را در کمال فطری بیان می کند، اگرچه که دربسیاری از خواص انسانی مشارکت دارند، ولی مؤمن بر همان فطرت اصلی خودش باقی است و بواسطه آن به سعادت دائمی در حیات اخروی نایل می شود ولی کافر ازآن فطرت منحرف شده و به زودی به کیفر اعمالش معذب می گردد

  

 

 

 

سوره حدیدآیه25  و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است ، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می کند بی آنکه او را ببینند خداوند قویّ و شکست ناپذیر است!

 

 » تفسیر المیزان - خلاصه
(لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه باس شدید و منافع للناس و لیعلم الله من ینصره ورسله بالغیب ان الله قوی عزیز):(به تحقیق ما رسولان خود را همراه با معجزات روشن فرستادیم ، و همراه آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم را به عدالت وا دارند وآهن را که نیروی شدید در آنست و منافع بسیار دیگری برای مردم دارد، نازل کردیم تابا سلاحهای آهنین از عدالت دفاع کنند و تاخدا معلوم کند چه کسی خدا و فرستادگان اورا نادیده ، یاری می کند، آری بدرستی خداوند قدرتمند و عزیز است )می فرماید: ما رسولان و پیامبران خود را با آیات و معجزات وحجتهای قاطع گسیل نمودیم و همراه آنها کتاب آسمانی یا وحی را نازل کردیم که صلاحیت آن را داشت که نوشته شود و بصورت کتاب در آید و آن کتب (45)، عبارتند از(کتاب نوح ، کتاب ابراهیم ، تورات ، انجیل و قرآن )که این کتابها مشتمل بر معارف دینی و عقاید حقه وشرایع بوده اند، در ادامه می فرماید ما میزان را همراه ایشان نازل کردیم ، بیشتر مفسرین میزان را به معنای ترازوی معمولی دانسته اند که خداوند اراده کرده بوسیله آن مردم رابه عدالت در معاملات عادت دهد، اما به نظر ما( و حال آنکه خدا داناتر است )، مراد ازمیزان ، دین است ، چون دین چیزیست که عقاید و اعمال اشخاص با آن سنجیده می شودو بعضی از مفسران نیز میزان را به عقل تفسیر نموده اند.به هر جهت غرض از انزال کتاب و میزان این بوده که مردم به عدل آموخته شوند وبه آن خو بگیرند، در ادامه می فرماید: ما آهن را نازل کردیم ، یعنی آن را از خزائن غیب واز مرحله عدم به ظهور رساندیم ، همچنانکه قبلا در تفسیر آیه ،(وان من شی ء الا عندناخزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم (46) هیچ چیز نیست جز آنکه خزائن آن در نزد ماست وما آن را جز به مقدار معلوم نازل نمی کنیم ) به این مطلب اشاره کردیم .می فرماید: آهن دارای تأثیر شدید است و در جنگ و دفاع از آن استفاده می شود ومنافع فراوان دیگر در صنایع و تمام شعب زندگی بشر دارد و انزال آهن اغراض متفاوتی داشته ، من جمله اینکه خدا معلوم کند، چه کسی او و رسولانش را به غیب یعنی براساس ایمان ، یاری می کند و در راه خدا و دفاع از دین حاضر به قتال است ، تا آنها را از غیرایشان جدا سازد، بدرستی که خدا قدرتمند و غالب است و به هیچ وجه ذلت و ضعف دراو راه ندارد که محتاج به یاری مردم باشد و در عین حال ذلت را بر بندگانش نمی پسنددو به همین دلیل به آنها دستور جهاد را واجب نموده تا موجب تعالی مردم و جدا شدن اهل ایمان از غیر آنها شود.

  

 

سوره صف آیه2 و3» مترجم: حجت الاسلام انصاریان

2) ای مؤمنان! چرا چیزی را می گویید که خود عمل نمی کنید؟

 
 
3) نزد خدا به شدت موجب خشم است که چیزی را بگویید که خود عمل نمی کنید.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ2کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ3
شماره صفحه :

  

 

 

 

سوره الحجرات آیه 12» آیت الله مکارم شیرازی

ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید ، چرا که بعضی از گمانها گناه است و هرگز ( در کار
 
دیگران ) تجسّس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند ، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود
 
 را بخورد؟! ( به یقین ) همه شما از این امر کراهت دارید تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است!
 
 
 
 
 
 
 
 
 
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً
 
 فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ12
شماره صفحه : 517 حزب : 103 جزء : بیست و ششم سوره :

  

   

 

 

سوره مجادله آیه7» استاد الهی قمشه‌ای

آیا ندیدی که آنچه در آسمانها و زمین است خدا بر آن آگاه است؟ هیچ رازی سه کس با هم نگویند جز آنکه خدا چهارم آنها و نه پنج کس جز آنکه خدا ششم آنها و نه کمتر از آن و نه بیشتر جز آنکه هر کجا باشند او با آنهاست سپس روز قیامت همه را به ( نتیجه نیک و بد ) اعمالشان آگاه خواهد ساخت که خدا به کلیه امور عالم داناست.

» تفسیر المیزان - خلاصه
(الم تر ان الله یعلم ما فی السموات و ما فی الارض ما یکون من نجوی ثلثه الا هو رابعهم و لا خمسه الا هو سادسهم و لا ادنی من ذلک و لا اکثر الا هو معهم این ما کانوا ثم ینبئهم بما عملوا یوم القیمه ان الله بکل شی ء علیم ):(آیا می دانی که خدا آنچه را در آسمانها و زمین است ، می داند؟ هیچ نجوای سه نفری نیست ، مگر آنکه او چهارمشان است و هیچ پنج نفری نیست جز اینکه او ششمی آنست و هیچ کمتر یابیشتری نیست مگر اینکه او با ایشان است ، هر جا که باشند،آنگاه در روز قیامت به ایشان خبر می دهد که چه کردند، چون خدا به هر چیزی داناست )استفهام در آیه انکاری است و منظور از (رؤیت ) علم یقینی است ،(نجوی ) یعنی سخن بیخ گوشی و سری .می فرماید اهل نجوی هر چند نفر که باشند، خدا هم همراه آنهاست ، چون خدا هرچه در آسمانها و زمین است می داند و شاهد همه اعمال و گفتارآنها و عالم به اسرارایشانست ، و معیت خدا با معیت اهل نجوی معیت علمی است نه نزدیکی جسمانی ، چون هیچ مکانی از خدای سبحان خالی نیست ، در عین اینکه او فوق مکان و جسمیت است .و او در روز قیامت همه افراد من جمله اهل نجوی را به حقیقت اعمالی که کرده اند،من جمله نجوایشان خبر می دهد، چون خدا به هر چیزی داناست و هیچ ذره ای از علم اومخفی نمی ماند

  

 

 

 

ذوالقرنین یکی از شخصیت‌های قرآن و کتاب مقدس است. بر اساس قرآن، ذوالقرنین، سه لشکرکشی مهم داشت نخست به باختر، سپس به خاور، و سرانجام منطقه‌ای که در آن یک تنگه کوهستانی وجود داشت، او انسان یکتا پرست و مهربانی بود واز طریق دادگری منحرف نمی‌شد و به همین جهت مشمول لطف خدا بود، او یار نیکوکاران و دشمن ستمگران و ظالمان بود و به مال و ثروت دنیا علاقه‌ای نداشت، او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز، او سازنده سدی بود، که در آن به جای آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شده‌است و هدف او از ساختن این سد کمک به گروهی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاجوج و ماجوج بوده است.

 

 

از داستان ذوالقرنین در قرآن برداشتهای زیر شده‌است:

وجود داستان پیش از اسلام[ویرایش]

تعدادی از مردم مکه و مدینه از این داستان خبر داشته‌اند که گفته شده‌است بیشتر اهل کتاب بودند، و این نکته از متن چند آیه با جمله «یسئلونک عن ذی القرنین» و «قلنا یا ذا القرنین» و «قالوا یا ذی القرنین» به خوبی مشخص می‌شود، این داستان از پیش از اسلام مطرح بوده ولی بسیاری از مردم به دلیل کسب آگاهی بیشتر یا برای امتحان پیامبر اسلام درباره آن از وی سوال کرده‌اند. (یهودیان چنین پرسشهایی را درباره ماجرای خضر و اصحاب کهف نیز پرسیده‌اند)

 

سد ذوالقرنین[ویرایش]

تاریخدانان و تفسیرگران در این باره دیدگاه‌های متفاوتی در تطبیق داستان دارند:

  • به بعضی از مورخین نسبت می‌دهند که گفته‌اند: سد یادشده در قرآن همان دیوار چین است. آن دیوار طولانی میان چین و مغولستان حائل شده، و یکی از پادشاهان چین به نام «شین هوانک تی» آن را بنا نهاده، تا جلو هجومهای مغول را به چین بگیرد. درازای این دیوار سه هزار کیلومتر و پهنا آن 9 متر و بلندایش پانزده متر است، که همه با سنگ چیده شده، و در سال 264 پیش از زادروز آغاز و پس از ده و یا بیست سال خاتمه یافته‌است، پس ذوالقرنین همین پادشاه بوده. ولی این تاریخدانان توجه نکرده‌اند که اوصاف و مشخصاتی که قرآن برای ذوالقرنین ذکر کرده و سدی که قرآن بنایش را به او نسبت داده با این پادشاه و این دیوار چین تطبیق نمی‌کند، چون درباره این پادشاه نیامده که به باختر اقصی سفر کرده باشد، و سدی که قرآن ذکر کرده میان دو کوه واقع شده (بین الصدفین)، و در آن تکه‌های آهن و قطر، یعنی مس مذاب به کار رفته، چناکه در آیه آمده‌است: (آتونی زبر الحدید حتی اذا ساوی بین الصدفین قال انفخوا حتی اذا جعله نارا قال آتونی افرغ علیه قطرا). و دیوار بزرگ چین که سه هزار کیلومتر است از کوه و زمین همینگونه، هر دو می‌گذرد و میان دو کوه واقع نشده‌است، و دیوار چین با سنگ ساخته شده و در آن آهن و قطری به کاری نرفته و ازطرف دیگر چینیها هرگز یکتاپرست نبوده‌اند

اکنون از مکانی که سد در آن بنا شده است بحث کنیم: این سد در محلی بین دریای خزر و دریای سیاه واقع شده است و جایی است که سلسله کوه‌های قفقاز مثل یک دیوار طبیعی راه بین جنوب و شمال را قطع می‌کند و فقط یک راه در تنگه میان این سلسله کوه‌ها وجود دارد، این راه را امروز به نام تنگه داریال می‌خوانند و در ناحیه ولادی کیوکز و تفلیس واقع شده است. هم اکنون نیز بقایای دیوار آهنی در این نواحی هست و مسلماً باید همان سد کوروش باشد. در سد ذوالقرنین گفته می‌شود که آهن زیاد به کار رفته و بین دو کوه نیز ساخته شده است، معبر داریال بین دو کوه بلند واقع شده و این سد نیز که آهن زیادی در آن دیده می‌شود در همین دره وجود دارد. از کتب ارمنی بهتر می‌توان شهادت گرفت زیرا بیشتر به وقایع از نزدیک آشنا بوده‌اند. این سد را در کتب ارمنی از زمان قدیم به «بهاک گورایی» خوانده‌اند و «کابان گورایی» هم می گویند معنی هر دو کلمه یکی است و همان معنی «دربند کوروش» یا «گذرگاه کوروش» می‌دهد. زیرا کور قسمتی از نام کوروش است آیا تنها همین شهادت واقعی که الساعه هم وجود دارد نمی‌تواند کفایت کند که سد مزبور را کوروش بنا کرده است؟ از منابع گرجستان نیز همین شهادت را می‌توان یافت در زبان گرجستان از قدیم این دروازه را به نام «دروازه آهنین» میانه خوانده‌اند و ترک‌ها آن را به دامر کپو (قاپو) ترجمه کرده‌اند و امروز هم به همین نام مشهور است. یکی از سیاحان یهودی مشهور موسوم به یوسف که در قرن اول میلادی می زیسته است از این سد نام می‌برد، پس از او «پروکوپیوس» مورخ در قرن ششم میلادی آن را دیده است و سپس یکی از همراهان سردار رومی «بلی سارس» نیز وقتی به این نقطه حمله برد (پانصد و بیست وهشت میلادی) این سد را به چشم دیده است.[7]

از رود کوروش «کُر» هم قبلاً نام بردیم، یکی از رودهایی که از جبال قفقاز سرچشمه می‌گیرد به نام «کُر» خوانده می‌شود. در کتب ارمنی و حتی یادداشت‌های آنتونی جان کینسن که در سال 1557 میلادی به ایران آمد، این رود، رود سائرس(= کوروش) خوانده می‌شود.[

 

 

گمانه زنیها در مورد کیستی ذوالقرنین[ویرایش]

برخی از مفسران و تاریخ‌دانان از آن میان ابوالکلام آزاد متفکر هندوستانی در کتاب ذوالقرنین یا کوروش کبیر و شماری از مفسرین معاصر مانند مودودی، علامه طباطبایی صاحب المیزان و مکارم شیرازی و سلطان حسین و نورعلی تابنده گنابادی حکایت از آن دارد که مشخصاتی که از این فرد در قران و تاریخ‌ها و داستان‌ها آمده‌است با منش تاریخی کوروش بزرگ همسویی دارد

 

دیدگاه مولانا ابوالکلام آزاد: مولانا ابوالکلام آزاد (وزیر فرهنگ سابق هند) تفسیری به زبان اردو بر قرآن کریم دارد، و در این تفسیر ذوالقرنین را که در قرآن از آن نام برده شده، همان کوروش هخامنشی می‌داند.

مفسران و تاریخ‌دانانی که به تطابق ذوالقرنین با کوروش کبیر گواهی داده‌اند[ویرایش]

  1. مولانا ابوالکلام آزاد، مفسر بزرگ قرآن و وزیر فرهنگ هند در زمان گاندی در تفسیر مجمع‌البیان
  2. ترجمه تفسیر سوره کهف از باستانی پاریزی
  3. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان
  4. آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی و ده نفر از مفسران بزرگ قرآن در تفسیر نمونه (مانند قرائتی، امامی، آشتیانی، حسنی، شجاعی، عبدالهی و محمدی)
  5. تابنده گنابادی در کتاب سه داستان عرفانی از قرآن
  6. آیت‌الله میر محمد کریم علوی در تفسیر کشف الحقایق (با ترجمه عبدالمجید صادق نوبری)
  7. حجت‌الاسلام سید نورالدین ابطحی در کتاب ایرانیان در قرآن و روایات
  8. علی شریعتی در کتاب بازشناسی هویت ایرانی اسلامی
  9. صدر بلاغی در قصص قرآن
  10. جلال رفیع در کتاب بهشت شداد
  11. دکتر فاروق صفی زاده در کتاب از کورش هخامنشی تا محمد خاتمی
  12. منوچهر خدایار در کتاب کورش در ادیان آسیای غربی
  13. قاسم آذینی فر در کتاب کورش پیام آور بزرگ
  14. فریدون بدره‌ای در کتاب کورش در قرآن و عهد عتیق
  15. محمد کاظم توانگر زمین در کتاب ذوالقرنین و کورش
  16. آیت‌الله سید محمد فقیه استاد اخلاق، حافظ کل قرآن و نماینده مجلس خبرگان دوم
  17. استاد محیط طباطبایی
  18. حجت‌الاسلام شهید هاشمی نژاد
  19. سر احمدخان بنیان‌گذار دانشگاه اسلامی علیگر هند
  20. دکتر عبد المنعم النمر
  21. صابر صالح زغلول
  22. الشیخ الشعراوى
[16]

 

 

 

 


  

ذوالقرنین

سوره 84 الکهف» آیت الله مشکینی

همانا ما او را در روی زمین قدرت دادیم و از هر چیزی ( که اراده می کرد ) اسباب و وسایلی ( مانند دانش و توان و امکانات ) در اختیار او نهادیم
سوره 85و86 الکهف
85) او هم راه و سببی را ( به سوی مغرب زمین ) دنبال کرد.
   
 


86) تا چون به مغرب خورشید رسید ( که شاید غرب افریقا ساحل اقیانوس بوده ) خورشید را دریافت که ( گویی ) در چشمه ای گرم و گل آلود فرو می رود ، و در آنجا گروهی ( از کفار ) را یافت. گفتیم: ای ذو القرنین ( در کار آنان مختاری ) یا عذاب می کنی و یا در حقّشان راهی نیکو پیش می گیری.
» تفسیر المیزان - خلاصه
85) (فاتبع سببا): (و آنگاه راهی را دنبال کرد) (تمکین ) یعنی قدرت دادن واستقرار و ثبات بخشیدن به نحوی که باعث شود آن چیز از محلش منفک نشود وهیچ مانعی مزاحم آن نباشد، و (سبب ) یعنی وسیله و (ایتاء سبب از هر چیز) یعنی هر چیزی که معمولا مردم به وسیله آن به مقاصد مهم زندگی خویش نائل می شوند، از قبیل عقل و دین و نیروی بدنی و کثرت مال و حسن تدبیر و لشکر وحسن و... این آیه منتی است از جانب خدای سبحان بر شخص ذوالقرنین که امر او را بزرگ می شمارد و می فرماید: ما به او در زمین قدرت تصرف و ملک بخشیدیم و از کلیه مقاصد دنیوی وسیله در اختیار او قرار دادیم و او ملحق به سببی شد، یعنی وسیله ای مهیاکرد که با آن به طرف مغرب سیر نماید. [ نظرات / امتیازها ]

نظرات کاربران :
است.
بازدید کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سایت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سایت شوید و یا اگر عضو سایت هستید لاگین کنید.[ عضویت در سایت ][ ورود اعضا ][ ورود میهمان ]

86) (حتی اذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فی عین حمئه و وجد عندها قوماقلنا یا ذاالقرنین اما ان تعذب و اما ان تتخذ فیهم حسنا): (تا زمانیکه به محل غروب آفتاب رسیده آن را دید که در چشمه ای گل آلود فرو می رود و نزدیک چشمه گروهی را یافت ، گفتیم : ای ذوالقرنیین ، یا عذاب می کنی یا میان آنهاطریقه ای نیکو در پیش می گیری ؟) می فرماید: ذوالقرنیین رفت تا در پایان روزبه نزدیک چشمه ای دارای گل سیاه و یا به ساحل دریائی رسید که دیگرماورای آن امید خشکی نمی رفت و چنین به نظر می رسید که خورشید در دریاغروب کرده و فرو می رود، چون در ساحل دریا وقتی انسان غروب خورشید رامی بیند، انتهای افق بر دریا منطبق است . بعضی هم گفته اند این چشمه لجن دار، با دریای محیط، یعنی اقیانوس غربی که جزائرخالدات بر آن منطبق است (این جزایر در هیأت قدیم مبدأ طول جغرافیایی بوده )مطابقت دارد و در بعضی قرائات نیز (عین حمئه ) بصورت (عین حامیه ) یعنی چشمه گرم و حاره قرائت شده که در این صورت دریای حاره با قسمت استوائی اقیانوس کبیر درمجاورت افریقا منطبق می گردد و بعید هم نیست که ذوالقرنیین در سیر جانب غربی خودبه سواحل آفریقا رسیده باشد، آنگاه می فرماید در نزد آن چشمه یا دریا ذوالقرنیین مردمی را یافت که میان آنها عده ای ستمگر بودند و خداوند به توسط پیامبری یا به وسیله الهام ربانی (غیر وحی ) از ذوالقرنین پرسش می نماید که با اینها چه معامله ای می کنی وحال که مسلط بر ایشان هستی از عذاب و احسان کدامیک را انتخاب می کنی ؟ و لحن کلام به گونه ای است که در عین بخشیدن اختیار جانب احسان را ترجیح داده است .

اولین دیدگاه را شما بگذارید
  
ذوالقرنین(1)
اسماعیل اکبری

ذوالقرنین

سوره الکهف 83» آیت الله مکارم شیرازی

و از تو درباره «ذو القرنین» می پرسند بگو: «بزودی بخشی از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کردپ
 ? کوروش، همان ذوالقرنین است
آنچه قرآن از وصف ذوالقرنین آورده است با این کوروش پادشاه ایران تطبیق می شود، زیرا اگر ذوالقرنین مذکور در قرآن مردی مؤمن به خداوند و به دین توحید بوده است، کورش نیز بوده است و اگر او پادشاهی عادل و رعیت‏پرور و دارای سیره رفق و رأفت و احسان بوده این نیز بوده است و اگر او نسبت به ستمگران و دشمنان مردی سیاستمدار بوده این نیز بوده است و اگر خداوند به او از هر چیزی سببی داده به این نیز داده است و اگر میان دین و عقل و فضائل اخلاقی وعده و عده و ثروت و شوکت و انقیاد اسباب برای او جمع کرده برای این نیز جمع‌کرده بود. و همانطور که قرآن کریم فرموده است کورش نیز سفری به سوی مغرب کرده است حتی بر لیدیا و پیرامون آن نیز مستولی شده است و بار دیگر به سوی مشرق سفر کرده است تا به مطلع آفتاب برسید و در آنجا مردمی دید صحرانشین و وحشی که در بیابآن ها زندگیمی کردند و نیز همین کورش سدی بناکرده است که به طوری که شواهد نشانمی دهد سد بناشده در تنگه داریال میان کوه‏های قفقاز و نزدیکی‌های شهر تفلیس است. این اجمال آن چیزی است که مولانا ابوالکلام‌آزاد گفته است. و همانطور که قرآن کریم فرموده کورش نیز سفری به سوی مغرب کرده حتی بر لیدیا و پیرامون آن نیز مستولی شده و بار دیگر به سوی مشرق سفر کرده تا به مطلع آفتاب برسید، و در آنجا مردمی دید صحرانشین و وحشی که در بیابان ها زندگی می کردند. و نیز همین کورش سدی بنا کرده که به طوری که شواهد نشان می دهد سد بنا شده در تنگه داریال میان کوه‏های قفقاز و نزدیکی های شهر تفلیس است.

 

 

وَ یَسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیْکُمْ مِنْهُ ذِکْراً83إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ سَبَباً84فَأَتْبَعَ سَبَباً85حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فی‏ عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً قُلْنا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فیهِمْ حُسْناً86قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلى‏ رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ عَذاباً نُکْراً87وَ أَمَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُ جَزاءً الْحُسْنى‏ وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنا یُسْراً88ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً89حَتَّى إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلى‏ قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً90

شماره صفحه : 302 حزب : 61 جزء : شانزدهم سوره : کهف

 


اولین دیدگاه را شما بگذارید
  
داستان الاغ است که کتاب­هایی را بر پشت خود می­برد!
اسماعیل اکبری

 

 عالم بی عمل

سوره جمعه آیه 5» مترجم: جناب آقای صفوی (بر اساس المیزان)

داستان کسانی که احکام و معارف تورات به آنان آموخته و بر عهده آنان نهاده شد ولی به آن عمل نکردند و به مقصد نرساندند ، همچون داستان الاغ است که کتاب­هایی را بر پشت خود می­بَرَد و از حمل کردن آنها جز خستگی نصیبی ندارد. بد است داستان مردمی که آیات خدا را دروغ شمردند. آنان ستمکارند و خدا مردم ستمکار را هدایت نمی کند.
» تفسیر المیزان - خلاصه
(مثل الذین حملوا التوریه ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا بئس مثل القوم الذین کذبوا بایات الله و الله لا یهدی القوم الظالمین ):(مثل کسانی که علم تورات را تحمل کرده و خلاف آن عمل نمودند، مانند الاغیست که کتابها بر پشت حمل کند، چه بد است مثل قومی که آیات خدا را تکذیب کردند و خدا مردم ستمکار راهدایت نمی کند)می فرماید: مثل قوم یهود که تورات به آنان تعلیم داده شده ، ولی به آن عمل نکردندمانند دراز گوشیست که کتابهایی بر آن بار شده و خود آن حیوان ابدا بهره و آگاهی ازمعارف و حقایق آن کتابها ندارد و در نتیجه از حمل آنها چیزی جز خستگی عایدش نمی شود، در ادامه می فرماید: چه بد است مثل قومی که آیات خدا را تکذیب کرده وبدان عمل نکردند، همانطور که گفتیم منظور، قوم یهود هستند که با این اعمال خودمرتکب ظلم و ستم شدند و خداوند هم که گروه ستمکاران را هدایت و راهنمایی نمی کند، لذا در گمراهی و ضلالت خود غوطه ور ماندند، پس مسلمانان باید به امر دین اهتمام بورزند و در حرکات و سکنات خود، مراقب خداوند باشند و رسول او را بزرگ بدانند و احترام کنند و آنچه را که رسولخدا ص برایشان آورده ، ناچیز نگیرند و بترسنداز اینکه خشم خدا همانطور که شامل حال یهود شد، ایشان را نیز فرا بگیرد

اولین دیدگاه را شما بگذارید
  
لباسی زیبا برای هم
اسماعیل اکبری

زن وشوهر

سوره بقره آیه187» آیت الله مشکینی

برای شما در شب روزه همبستر شدن با زنانتان حلال شد ، آنها لباسند برای شما و شما لباسید برای آنها ( هر یک زینت دیگری هستید و پوشاننده عیوب و حافظ از گناه او ) .

 

 

? مرتضی هادیزاده - قرآن منظوم امید مجد

کنون گشت در ماه روزه حلال // که خواهید شب از زن خود وصال
زن و شوی هر دو لباس همند // به پوشاندن عیبها همدمند
خدا بود آگه که افزون ز پیش // خیانت نمایید بر نفس خویش
ندارید طاقت که یکماه تام // بمانید دور از زن خود مدام
از اینروی از کارتان در گذشت // ببخشود و آن حکم برچیده گشت
کنون میتواند عامل بر آن // بخلوت نشینید با همسران
دگر می توانید کردن طلب // هر آنچه مقرر شد از سوی رب
خورید و بنوشید تا آن زمان // که بینید در پهنه آسمان
یکی رشته نور و رنگس سپید // ز بین سیاهی شب شد پدید
از آن لحظه آغاز گردد صیام // که تا شب بباید بود مستدام
و گر معتکف در مساجد شوید // مبادا که نزدیک زنها روید
همه هست اینها حدود خدا // مبادا گذارید در زیر پا
خداوند آیات خود را بیان // نماید بمردم بدینسان عیان
که شاید بپرهیز عادت کنید // حدود را خدا را رعایت کنید
» تفسیر المیزان - خلاصه
(احل لکم لیله الصیام الرفث الی نسائکم ):(حلال شد بر شما در شب روزه داری نزدیکی با زنانتان )(احل )به معنای (اجیز)یعنی اجازه داده شد و (رفث )تصریح به عملی است که کنایه می شود از آن به عملی که ذکر آن قبیح می باشد واغلب از آن به جماع کنایه می شود، (هن لباس لکم و انتم لباس لهن ):(ایشان پوششی برای شما و شما پوششی هستید برای آنان )لباس یعنی ساتر و هر کدام از زوجین دیگری را از پیروی فسق و فجور باز می دارد، پس بدیهای او رامی پوشاند و عورت او را مستور می کند و استعاره لطیفی در این کلام وجود دارد،چون انسان با جامه عورت خود را می پوشاند از دیگری ، اما خود جامه از نظردیگران پوشیده نیست . در تفسیر ابن کثیر از ابن عباس و ابو هریره درباره این آیه نقل شده است که مسلمانان در ماه رمضان هنگامی که نماز عشا را می خواندند دیگر طعام و زن رابر خود حرام می دانستند، بعد جمعی از مسلمانان به حکم غریزه بعد از عشامرتکب این اعمال می شدند و با اینکه این امور را گناه می دانستند آن را، مرتکب شده و این عمل راخیانتی به خودمی پنداشتند،پس عده ای از مردم ازاین مسأله به پیامبر(ص ) شکایت نمودند ،لذا خداوند این آیه را نازل نمود: (علم الله انکم کنتم تختانون انفسکم ): (خدا دانست که شما همواره با انجام این عمل نافرمانی می کنید و به نفس خود خیانت می نمایید)،(تختانون )از ریشه مصدر (ختیان ) همان معنای خیانت و نقص نهفته را می دهد، و آیه معنای استمرار را می رساند ،یعنی از ابتدای روز تشریع حکم روزه مسلمانان بطور سری خدا را نافرمانی می کرده اند، پس حکم خدا حرام بودن جماع و طعام در شب روزه بوده است وبانزول این آیه نسخ شده است ، (فتاب علیکم و عفا عنکم ):(پس از جرم شماگذشت و عفو نمود و این حکم را برداشت )،لذا توبه و عفو دلالت می کند براینکه قبلا معصیتی واقع شده است و با این آیه حرمت آن عمل نسخ شده گردیده ،(فالان باشروهن و ابتغوا ما کتب الله لکم ):(حالا دیگر می توانید با زنان خودآمیزش کنید و از خدا آنچه را از فرزند که برایتان مقدور نموده طلب نمایید)و این حکم جواز مباشرت در شب روزه است و(ابتغاء) منظور طلب فرزند است ، پس آنها اگر چه ظاهرا جز قصد اطفای شهوت ندارند اما در واقع آنچه را خدا مقدر کرده که همان بقای نوع انسانی است محقق می نمایند،(و کلواواشربوا حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر):(و بخورید وبیاشامید تا سفیدی شفق از سیاهی شب برایتان مشخص شود)کلمه فجر دومصداق دارد، یکی فجر اول که کاذب است چون دوامی ندارد و دومی فجرصادق است که زمانی که فاصله خورشید از دایره افق به هجده درجه زیر افق برسد، این فجر خبر از آمدن روز می دهد و دراین آیه استعاره بکار رفته است وسفیدی گسترده آخر افق تاریک را به ریسمانی سفید، و تاریکی را به ریسمانی سیاه تشبیه کرده است و مراد از این جمله تحدید اولین وقت طلوع فجر صادق است ، چون بالا آمدن سفیدی روز و شعاع نور هر دو خیط را از بین می برد،(ثم اتموا الصیام الی الیل ):(وآنگاه روزه بدارید و روزه را تا شب به اتمام برسانید)چون تحدید روزه به فجر دلالت نمود و معلوم شد با آغاز فجر روزه واجب می شود برای اختصار گویی مجددا سخنی از وجوب روزه نکرد و تنهاآخر روزه را مشخص و محدود نمود تا شب ، و روزه یک امر بسیط و واحد است و از فجر تا شب یک عبادت تمام است و فرق تمام و کامل هم در همین است (کامل مرکب از اجزاء است که هر جزئش اثری مستقل دارد)،(و لا تباشروهن وانتم عاکفون فی المساجد):(و هنگامی که در مساجد اعتکاف می کنید بازنان درنیامیزید)اعتکاف یعنی ملازمت در مکان واعتکاف در مسجد اقامت در آن وملازمت به آن اقامت است و اعتکاف احکام خاصی دارد،من جمله روزه گرفتن و عدم خروج از مسجد بدون عذری موجه و عدم توجه به غیر خدا و... وخداوند تشریع می کند که در ایام اعتکاف نباید با زنان در آمیزید ،اگر چه در روزروزه دار می باشید ،یعنی این مورد از حکم حلیت آمیزش با زنان در شب روزه داری استثناء شده است ،(تلک حدود الله فلا تقربوها):(اینها حدود خداست ،زنهار که نزدیک آن نشوید)(حد) به معنای منع است و نهی کردن از نزدیک شدن به حدود کنایه از عدم ارتکاب آنهاست ، (کذلک یبین الله ایاته للناس لعلهم یتقون ):(این چنین خدا آیات خود را برای مردم بیان می کند ،تا شاید با تقواشوند) و در اثر تقوی اوامر الهی را انجام دهند و از منهیات الهی اجتناب ورزند.
(امیدوارم  جوانان لباسی که برازنده شان است بر تن کنند)اکبری

اولین دیدگاه را شما بگذارید
  
   مدیر وبلاگ
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :14
کل بازدید : 123429
کل یاداشته ها : 108


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ